در این پنل که با حضور  آقای دکتر سید امیر منصوری،  آقای دکتر رضا خیرالدین،  آقای دکتر احسان رنجبر و خانم مهندس الهام ضابطیان با  محوریت «ادراک و حس مکان در فضای شهری»  برگزار شد، در ابتدا مقاله ای مستخرج از رساله دکتری شهرسازی خانم الهام ضابطیان با موضوع « ارزیابی تطبیقی ارتباط بین سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی با حس مکان در فضاهای شهری» ارائه شد و سپس اعضای پنل و حاضرین در جلسه به نقد و طرح سوالاتی درباره موضوع پرداختند. به­‌طور خلاصه می­توان گفت ارائه اول شامل مباحث ذیل است:

« تاکنون بیشتر مطالعات انجام شده در زمینه آسایش حرارتی و میزان سازگاری افراد با شرایط خرداقلیمی در فضاهای عمومی شهری یا محیط­های مسکونی در ایران، صرفاً به بررسی­های عوامل فیزیکی و فیزیولوژیکی و پیشنهادات کالبدی مانند تغییرات فرم بنا، تراکم، گونه­های گیاهی و منظر­سازی و برنامه­ریزی کاربری اراضی پرداخته­اند. البته سوابق مطالعات آسایش حرارتی درک شده (نه حس شده) و تلفیق مطالعات فیزیکی و عینی با مطالعات ذهنی، اجتماعی و روانشناسی محیط در برخی از کشورهای دنیا با رویکرد مشارکتی و مداخله نظر مراجعین به فضا وجود دارد؛ اما متغیرهای روانی بررسی شده (بویژه در زمینه سازگاری روانی) عموماً شامل عواملی مانند مشخصه­های فردی، طبیعی بودن(1)، انتظارات(2)، تجربیات فرد(3)، مدت زمان حضور(4)، میزان کنترل درک شده(5) بر فضا است. گرچه متغیرهای مذکور نیز باتوجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی-جمعیتی مناطق مختلف ایران، در پژوهشی جامع و در قالب فضاهای عمومی شهری بررسی نشده­اند؛ اما مساله اساسی این پژوهش عدم توجه پژوهش­های انجام گرفته تاکنون به تاثیر مولفه حس مکان در میزان آسایش حرارتی درک شده و قدرت سازگاری روانی افراد است. کما­اینکه در موارد متعددی دیده می­شود فضاهای شهری موفق، با وجود عدم شرایط آسایش فیزیکی حرارتی، پذیرای عده زیادی از افراد پیاده هستند که به جهت فعالیت­های انتخابی و اجتماعی به آن مکان مراجعه می­کنند. با مطالعه ارتباط بین دو مفهوم سازگاری روانی و حس مکان در جهت ارتقای آسایش حرارتی افراد در یک فضای شهری و تعمیم آن به انواع شرایط آسایش در یک فضا، می­توان در فرآیند برنامه­ریزی برای دستیابی به اهداف یک فضای شهری، بهتر تصمیم گرفت و منابع انسانی و مالی را به صورت بهینه توزیع نمود تا فضایی با شرایط آسایش فیزیکی و بدون حس مکان کافی که در مقابل فضایی با کاستی­های آسایشی و همراه با حس مکان دچار کمبود و عدم جذب شهروندان مواجه می­شود، نداشته باشیم.

مطالعات میدانی این پژوهش شامل دو فضای شهری تاریخی واقع در مرکز شهر تهران، به نام­های میدان امام حسین(ع) و میدان امام خمینی(ره) می­گردد. همچنین در میدان امام حسین، پیاده­راه 17 شهریور که متصل به میدان است و در میدان امام خمینی، پیاده­راه باب همایون، نیز مورد بررسی قرار گرفته ­اند.

برای انجام تحلیل ها، علاوه بر مشاهده، ابتدا شرایط آسایش حرارتی عینی در روزهای مختلف فصل سرد و گرم سال و در دو مکان مذکور، برداشت شده است و سپس در قالب پرسشنامه­ای سوالات متناظر با مدل سنجش تجربی طراحی شده پژوهش، از شهروندان سوال شده است و با استفاده از آزمون­های آماری فرضیه اصلی پژوهش که بررسی رابطه بین میزان سازگاری روانی حرارتی و حس مکان است، بررسی می­شود. البته مدل تجربی پژوهش نیز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، و توسط خبرگان وزن­دهی شده است. لازم به ذکر است حس مکان در این مطالعه بر اساس نظریه شامای در هفت سطح از بی­تفاوتی نسبت به مکان تا فداکاری در مکان، بررسی و تحلیل شده است.»

همچنین سمینار دوم به موضوع: « دگرگونی حس مکان در فضاهای شهری قرن بیست و یکم» اختصاص داشت که توسط آقای دکتر احسان رنجبر ارائه شد و توسط اعضای پنل و حاضرین در جلسه به پرسش و پاسخ گذاشته شد. خلاصه مباحث مطرح شده عبارت بودند از:

مجموعه فرم، معنا و تصویر ذهنی عوامل اصلی حس مکان هستند. آقای شامای کمی این مفهوم را توسعه داده و وارد فرآیند نموده است. می­توان گفت از همان ابتدا حس مکان بسیار وابسته به تغییرات بوده است. هویت فرهنگی نیز بر حس مکان بسیار اثرگذار است.  اینکه ادبیات حس مکان در دهه 60 خیلی رشد نداشته است می تواند به دلیل عدم وارد شدن به نمونه پژوهی باشد و اینکه پژوهش های روی این موضوع بیشتر به روش پدیدارشناسی انجام شده اند. در این بحث موسسه PPS یکی از مثال هایی است که روی تجارب کار می کند و مواردی مانند سلامت و یا کارآفرینی را اضافه کرده است.

افراد زیادی مولفه های حس مکان را مطرح کرده اند اما اثر این مولفه ها روی حس مکان را مشخص نکرده اند. در ادبیات بیشتر به بافت های تاریخی و اثرشان بر تقویت حس مکان اشاره می شود؛ در حالیکه در عمل نیاز به توجه به تنوع و رویدادهای جدید در فضاهای شهری وجود دارند.

قرن 21 با تحولات خود دریچه جدیدی به مدیریت شهری باز می کند. مثل مفاهیم خلاقیت و فضاهای شهری خلاق و یا بحث برندینگ و فضاهای رقابتی شهری و یا موضوع جذب گردشگران شهری و اینکه مخاطب فضاهای شهری فقط شهروندان نیستند، بلکه گردشگران هم هستند. در واقع معماری و فضاهای شهری ابزارهایی شدند برای رسیدن به اهداف دیگر. بحث های هنرهای شهری و رخدادهای شهری نیز در واقع ابزارهایی برای طراحان هستند.

سپس تصاویری از چندین نمونه موفق فضاهای شهری در شهرهای اروپایی قرن 21 نشان داده شدند. برای مثال سکوت و خلوت در هلسینکی که یک فضای شهری خلاقانه است و یا معدن سنگی که به کلیسا تبدیل شده است و فضای شهری خلاقانه ای در مارسی که تصویر معکوس فضا را به حاضران نشان می دهد. فضاهای خلاق اقتصاد و فرهنگ را با یکدیگر می بینند.

لذا در مجموع باید گفت قرن 21 یک قرن شهری است که 70 درصد مردم در شهرها زندگی می کنند اما به زعم سخنران محترم، این قرن، قرن تجربه هاست و تحولات به سرعت انجام می شود و پدیده Befor و After طی سه الی چهار سال وجود دارند و ما فقط با یک گونه فضا سر و کار نداریم . استفاده مردم از فضا نشان دهنده موفقیت یک فضا است و ادبیات حس مکان دهه 70 دیگر پاسخگوی نیاز شهرهای امروز نیست و نیاز به تغییر دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *