اگر پی گیر رویدادها و فراخوان های طراحی گرافیک بوده باشید، حتما به خاطر دارید که طراحی نشانه نوشته برای فیلم سینمایی محمد رسول الله مدتی پس از آغاز فیلمبرداری به رقابت گذاشته شد، مهلت ارسال آثار چندین بار تمدید شد، هزاران طرح از سراسر کشور گردآوری شد، طراحان بسیاری، به خصوص جوانان جویای نام، وارد رقابت شدند، پس از سالهایی که این رقابت به طول انجامید، همه ی اهل فن، به ویژه شرکت کنندگان انتظار داشتند، با نشان نوشته ای شاهکار روبه رو شوند، نشانه نوشته ای که سند تصویری درخشانی از گرافیک ایرانی در روزگار معاصر باشد. همه منتظر بودند ببینند این همای سعادت بر دوش کدام خوش اقبالی خواهد نشست؟ که خبری نشد؛ یعنی سفارش دهنده هیچ یک را نپسندید، خبر آمد که کارفرما به چند تن از صاحب قلمان و صاحب نظران در گرافیک معاصر این نشانه نوشته را سفارش داده تا از میان آنها دست به انتخاب بزند و گویا نشان نوشتاری حاضر توانسته است، بالاخره انتظار سفارش دهنده را برآورده کند. جایی که فیلم محمد رسول الله در مقام یک سند هنری معرف توانایی های سینمای ایران در آغاز قرن بیست و یک است، به نظر می رسد، نشان نوشتاری این فیلم چنانکه باید نتوانسته است متناسب با موضوع و فراخور شأن آن عمل کند، بار محتوایی آن را بردوش بکشد و ظرفیت های هنری گرافیک نوشتاری را در آغاز قرن بیست و یکم به تصویر بکشد. این نشانه نوشته در میان بیش از هزار گزینه ی موجود قطعاً بهترین گزینه نبوده است.
در نظر نخستین رنگ قهوه ای نشان نوشتاری جلب توجه می کند، رنگی که سعی دارد بر دیرینگی مفهوم مورد نظر دلالت کند. پس از آن دو گردش حلزونی(آرابسک) که روبه روی هم قرار گرفته اند جلب توجه می کنند، اجزای نوشتار با دو اندازه ی متفاوت از هم جدا شده اند: محمد به عنوان تیتر اصلی (title)هسته ی اصلی نوشتار را تشکیل داده و رسول الله در مقام تیترفرعی(sub title) اندگی تغییر اندازه داده و بر دوش عنوان اصلی سوار شده است، کل فرم های حاضر در نوشتار از یک وحدت بصری برخوردار است، طراح تلاش نسبتاً موفقی در ساده کردن فرم ها داشته است، چنانکه می توانیم کل عناصر بصری تشکیل دهنده این نشان نوشتاری را به این ترتیب فهرست تهیه کنیم: در عنوان اصلی (محمد) دو اسپیرال، یک خط افقی رابط بین آنها و یک ربع دایره به عنوان حرف «د». در عنوان فرعی (رسول الله) از دو فرم عمود: یک دایره ی کوچک برای «و» و سه دندانه که در «سـ» و « الله» و تشدید الله دیده می شود و دایره بزرگتر «ل» که الله درون آن جای داده شده است. تقریباً تمام نوشتار از ضخامتی یکسان برخوردار است و خمیدگی های حاضر در ابتدا و انتهای خط ها نشان از شخصیت ارگانیک نوشتار دارد. خطی سفید دورتا دور نوشتار آن را از زمینه جداکرده تا هرچه زودتر خود را در نگاه بیننده جای دهد. به نظر می رسد تکرار فرم اسپیرال که خود مظهر بی نهایت و نماد یگانگی و وحدت است، قدرت و معنای حاصل از آن را خنثی کرده، از این رو این تکرار را می توان از نظر بصری تکراری ملال آور دانست. زیرای معنای مورد نظر موضوع نیر در این تکرار نسنجیده دستخوش آسیب شده است. پیچیدگیِ سه لایه ای اسپیرال و تکرار آن رنگ و بویی فانتزی بدان بخشیده و خود یادآور نمونه های خوراکی این این فرم نظیر زولبیا و آبنبات چوبی شده است، تداعی این فرم ها که برای تمام بینندگان آشناست، بر بستر یک رنگ گرم هیچ تناسبی با معنای مورد نظر ندارد. گویی در طراحی این نشان نوشتاری موضوع تداعی فرم ها از چشم طراح و سفارش دهنده مغفول مانده است. درازی بیش از اندازه ی حرف «د» و قوس نابهنجار آن را نیز می توان از ضعف های ساختاری حروف دانست. ضخامت یکسان نوشتار و خمیدگی های انتهای خط ها حال و هوایی کودکانه به موضوع داده و از شأن و شکوهی که مخاطب مسلمان برای خاتم پیامبران در نظر دارد خبری نیست، گویی چنان که این فیلم کودکی پیامبر را روایت می کند، نشانه نوشته ی آن نیز برای کودکان طراحی شده است.
کلیت این نشان نوشتاری صورتی از یک مُهر به خود گرفت است. یک مهر بیضی شکل. این ساختار تداعی کننده ی مهری منسوب به پیامبر به خط کوفی در موزه ی ترکیه است، که دقیقاً حاوی همین متن است: «محمد رسول الله» و افسوس که همین مهر امروز نشان پرچم داعش است و اگر در زمان به گذشته بازگردیم ، درمی یابیم هردو پروسه حدوداً از یک نقطه ی زمانی آغاز شده اند و سعی دارند با مخاطب جهانی ارتباط برقرار کنند، یکی با زبان هنر مدعی رحمت است و دیگری با به کارگیری خشونت شمشیر در دست دارد. به نظر می رسد گزینش ساختار مهر به عنوان بستری که این نوشتار را معرفی می کند در زمانه ای که داعش بزرگترین و جدی ترین جریان رسانه ای جهان است انتخاب سنجیده ای نبوده است، ضمن اینکه روحیه ی تزیینی این اثر یادآور کاشی کاری هایی که صرفاً جنبه ی تزیینی نیز هست، از این رو تردیدی نیست که انتخاب حاضر با مشورت اهل فن می توانست گزینشی خردمندانه تر و هنرمندانه تر و در خور شأن این فیلم باشد. و گویا اعمال نظر سفارش دهنده و عدم توجه به زمینه های اجتماعی و به کار نبستن تخصص های هنری و فرهنگی ختم به پدیدار شدن اثری شده که انتظار می رفت، نبوغ گرافیک نوشتاری ایرانی را به تصویر بکشد.
کاظم خراسانی، پژوهشگر دکتری پژوهش هنر، پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر، kazem_khorasani87@yahoo.com

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *