در این مرحله این سوال به ذهن متبادر می شود که چرا معماری و بافت اصیل در روستاهای قدیمی به رویایی دست نیافتنی برای ما تبدیل گشته است؟ مردم ساکنین روستاها از زمانهای قدیم با سواد تجربی و ریشه دار خود قدرت درک نیازهای معماری خود را برآورد کرده و توانسته بودند با مصالح در دسترس منطقه بومی خود آنها را برپا کنند. این نوع معماری که به قول ناهید صادقی پی، معماری در بستر طرح بوده، کاملاً به صورت اکولوژیک و هماهنگ با زمینه طراحی آن روستا اجرا می گردید. عوامل متعددی در سیمای روستاهای ایران دخالت دارند که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.
به راستی این همه تنوع در روستاهای ایران را کدام مجموعه از عوامل به وجود آورده است؟ آیا عوامل موثر بر شکل کلی مسکن و معماری کالبد روستا چند متغیره است؟ نظریات متفاوتی در این خصوص وجود دارد. گروهی عاملهای موثر بر شکل گیری کالبدی مسکن روستایی را ناشی از تاثیر عوامل جغرافیایی اقلیمی، گروهی دیگر ناشی از مواد و مصالح، گروهی دیگر ناشی از عوامل اقتصادی و در نهایت گروهی دیگر ناشی از عوامل منظر و چشم انداز می دانند. اما نکته ای که حائز اهمیت است اینکه در شکل گیری این بافتها نمی توان مرزی بین این عوامل قایل شد، بلکه بهتر است بگوییم که در بومهای مختلف ایران و با ضرایب تاثیر مختلف، عوامل مختلفی در این شکل گیری دخالت داشته اند.
بعد از سال 1340 خورشیدی که اصلاحات اَرضی در ایران شکل گرفت، به سبب از هم گسیختگی در نظام ارباب رعیتی موجود در روستاهای ایران، شکل و کالبد معماری روستاهای ایران نیز از هم پاشید (حجت، عیسی. تاثیر اصلاحات ارضی بر روستاهای ایران، 1385). وی در مقاله خود به موضوع “خزش در بافت روستاها” اشاره دارد که بعد از انجام جاده کشی در کنار بافت روستاها، سکونتگاههای روستایی که از بافت ارگانیکی برخوردار بودند به مرور زمان به سمت جاده کشش پیدا کرده اند و دقیقا از همین زمان بود که مراودات روستاها با جاده و در ادامه به دلیل سهل الوصول بودن شهرها، ورود مصالح بازیافتی خانه های شهری را در سکونتگاههای روستایی شاهد هستیم. در واقع روستائیان حق استفاده از مصالح به روز و یا مصالح با تکنولوژی های برتر را دارند، اما ورود این مصالح به بافتهای روستایی بایستی از یک مطالعه دقیقی برخوردار باشد.
به نظر می رسد در تغییر سیمای روستاهای ایران، فاصله روستا از شهرها خیلی موثر بوده و به همین دلیل روستاهایی که فاصله کمی از شهر دارند به مقدار زیادی در این تغییر سیمای ظاهری تحت تاثیر قرار گرفته اند و بالعکس. روستاها در برخی مواقع به شهرها چسبیده اند و نام روستایی خود را از دست داده و به نام روستاهای خوابگاهی و یا روستاهای ویلایی حاشیه شهرها تبدیل گشته اند. از این دسته از روستاها می توان به روستای بیله درق شهرستان سرعین در استان اردبیل و روستای معروف اطراف تهران را از جمله سنگان و غیره را نام برد. روستای اولی به محلی برای ویلا سازی شهرنشینان ساکن در تهران تبدیل شده که در آن خبری از سیمای معماری و مصالح گذشته روستایی نیست. بد نیست عواملی خارج از موضوع معماری نیز اشاره کنیم که در این زمینه، در تغییر سیمای ظاهری روستاهای ایران بطور مخفی دخالت دارد و آن ورود تکنولوژیهای روز از جمله ماهواره، تلفن و در ادامه آن اینترنت، موبایل و این ارتباطات و مراودات روستائیان با دنیای پیرامونی است که از مشخصه های بارز قرن حاضر می باشد. روستائیانی که تا سالهای اخیر صرفاً تولید کننده بود و در معماری حداقل به زیست مادی و معنوی روح خود می پرداخت، یکدفعه با این ابزارها و دنیای پیرامونی آشنا گشت و دیگر معماری حداقل را قبول ندارد. بنابراین روستانشین قرن حاضر به دنبال تطبیق زندگی خود با وقایع حاکم بر دنیای قرن حاضر می باشد که در این تطبیق، سیمای خود و معماری خود و هر آنجه برای زندگی اش لازم است را دستخوش تغییر قرار می دهد.
نتیجه گیری :
پس می توان گفت که سیمای ظاهری روستاها، تابع عوامل داخلی و خارجی حاکم بر روستاست که شرایطی را فراهم کرده است که فرار از این تغییر به نوعی غیر ممکن به نظر برسد. لذا با توجه به موارد یاد شده در کنار سیاستهای بالادستی سازمانهای ذینفع از جمله: بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ایران و غیره در حمایت از ساخت و سازهای شهری در بافت های روستایی دست به دست داده است تا شرایط تغییر در سیمای با هویت روستاها را فراهم نماید تا همچنان بازگشت به بافت هویت دار روستایی در اذهان عموم همچنان به رویایی دست نیافتنی باقی بماند.