مشکل مسکن موضوعی است که امروزه همه کشورها را به نوعی، متناسب با شرایطشان، گرفتار ساخته است. مســکن روســتایی در پهنه بندی ســرزمینی ایــران بــه هشــت گونه پایه طبقه بندی شــده که هریک مشتمل بر گونه های مبدل اســت. انجام مطالعات گونه شناشی مسکن روستایی در کشور ما به اوایل دهه 60 هجری شمسی بر میگردد که تقریباً 65 درصد جمعیت کشور را روستائیان تشکیل می دادند. در ابتدا مرکز تحقیقات و مسکن به این اصل پرداخت که از استان های کشور نسبت به تهیه مطالعات گونه شناسی اقدام کرد که بعد از گذشت سالها در دهه 70 گونه شناسی مطالعات استان اردبیل نیز تهیه شد. مهمترین هدف از انجام مطالعات گونه شناسی مسکن روستایی، پیدا کردن شناخت کافی از وضع موجود و ثبت گونه های متفاوت مسکن روستایی جهت استفاده از مفاهیم و اشکال آنها در طرح های آتی خواهد بود. در حال حاضر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، متولی ساماندهی کالبدی روستاها و ساخت و ساز ابنیه روستایی در سراسر کشور می باشد و با انجام تعدادی بیش از 23 مورد طرح مطالعات گونه شناسی مسکن روستایی از سال 1362، اطلاعات جامع و ارزشمندی در زمینه ساماندهی بافت ها و گونه های معماری روستایی بدست آورده است.
اما با این وجود، در حالی که در کشورهای پیشرفته، مسکن بُعدی از رفاه اجتماعی بوده و برنامه های توسعه مسکن بر بهبود کیفی متمرکز هستند، در کشور ما مسکن یک نیاز اولیه محسوب شده و تامین آن هم ردیف با تامین غذا و پوشاک به شمار آمده است (ستارزاده، 1388: 58). تامین مسکن روستایی مطلوب در کشور نیازی روز افزون و حیاتی است. رفع مشکل مسکن در حوزه روستایی نیازمند مطالعه و تحقیق در این حوزه است. بنابراین پژوهش در این حوزه که منجر به تکرار ساخت و سازهای سنتی شود، اصلاً منطقی نیست. اصولاً این تحقیقات بهتر است منجر به ساخت مسکن بهینه با حفظ ارزشهای بومی مسکن بیانجامد. ازسوی دیگر تنوع در سکونت گاههای روستایی در ایران که خود متاثر از تنوع شیوه های ساخت، تاثیر اقلیم حاکم بر شکل مسکن روستایی، مواد و مصالح بوم آورد و در دسترس، و در آخر نوع معیشت خانوار و غیره ضرورت این نگاه به مسکن را تشدید می نماید.
لذا با این توضیحات پایه ای، چگونگی توزیع مطالعات گونه های مسکن روستایی بومی در سکونت و گامی موثر برای تحقیقات آتی را در این خصوص خواهد بود. حال سوال اینجاست، آیا با شناخت گونه حاکم بر یک بافت روستایی می باید ساخت و سازهای جدید آن روستا را بر اساس الگوهای کهن انجام داد؟ امروزه در خصوص انجام گونه شناسی مسکن، عملیاتی انجام شده است که در قالب مقالات، کتب و یا واحدهای پژوهشی ارایه گردیده است. اما نتیجه این تحقیقات درحد ارایه چندین پلان از ساختمانهایی است که به عنوان الگوی ساخت و ساز در گذشته کار روستا را به خود اختصاص داده است. اما با دقت در جزییات این پلانها می توان مشاهده کرد که این پلانها الگوی غالب معماری گذشته آن روستا بوده که براساس الگوی زیست یا معشیت حاکم بر آن روستا بوده است. همچنین مطالعات گونه شناسی های صورت گرفته توسط محقیقن، عمدتاً در قالب پهنه های استانی میباشد که صحیح نیست، زیرا یک استان ممکن است از چندین حوزه اقلیمی و جغرافیایی برخوردار باشد. لذا با این مطلب، نمی توان با مطالعه گونه های حاکم بر روستاهای یک حوزه جغرافیایی را برای روستاهای یک استان تعمیم داد. بنابراین امروزه برای ساخت و ساز جدید در بافت روستایی دیگر نمی توان از آن الگوی مسکن بهره برداری کرد، زیرا بر حسب تغییرات زمانی، در معشیت و اقتصاد خانواده های روستایی، ورود مصالح شهری به روستا که منجر به تغییر سیمای بافت روستایی گردیده است، الگوهای قدیمی برای ساخت و سازهای جدید پاسخگو نبوده و در عمل نمی توان از این الگوها بهره برداری کرد.
یکی از این کتابهایی که اخیراً در خصوص الگوی گونه شناسی مسکن اقلیم سرد و کوهستانی استان اردبیل مکتوب گردیده است و نتیجه این کتاب نشان دهنده پیمایش میدانی است که نویسنده به بافت روستاهای این پهنه اقلیم مراجعه کرده است و اطلاعات لازم در خصوص معماری مسکن این حوزه ها را برداشت کرده و الگوی غالب این حوزه ها را در انتهای این پژوهش ارایه داده است لذا این گونه شناسی که باز خوانی گونه های مسکن سنتی در روستاهاست، اغلب به منظور استفاده از نتایج آن در برنامه ریزی های توسعه محور سکونتگاههای روستایی است، عملاً نشان می دهد که این تحقیقات کارکرد مناسبی را ندارد. لذا عدم کارایی گونه های قدیمی مساکن روستایی بافت ها در نتیجه تغییر سوخت در این مساکن، ورود مصالح شهری به بافت روستایی، تغییرات اقتصادی و معیشتی خانوارهای روستایی و غیره می باشد.
بنابراین به نظر می رسد برای انجام مطالعه در بافت و ارایه راهکارها برای طرح های توسعه ای که ارتباط مستقیم با اقتصاد معیشت، فرهنگ و اقلیم آن روستا را دارد، نیاز به مطالعات با دقت بیشتر و با پوشش بالاتری دارد که با توجه به تغییرات انجام شده در اقتصاد روستایی و یا تغییر در مصالح معماری روستاها که ناشی از ورود مصالح شهری است و یا درجریان مصاحبه با اهالی روستایی، خانه مطلوب را خانه شهری می خوانند، باید مد نظر قرار گیرد. این مطالعه که در جهت تکمیل مطالعات گونه شناسی مسکن روستایی است، شناخت هنجار شکل یابی مسکن روستایی است که نظام ساخت و ساز در روستاها را براساس نظام اقتصادی معیشتی و کالبدی حاکم بر بافت به روز شده حاضر را مورد بررسی قرار می گیرد و به راحتی می توان از نتایج آن در طرح های توسعه روستاها بهره برد.