آیا بدون تغییر کاربری اراضی محاط کننده فضای شهری می¬توان میزان حس تعلق مکانی افراد را افزایش داد؟
1- مقدمه
خیابان باب همایون و سپهسالار هردو از محورهای تاریخی تهران قدیم هستند که دارای نقشی حکومتی-سیاسی بوده و به تدریج به یکی از خیابان های تجاری در مرکز شهر تبدیل شده اند. شهرداری منطقه 12 تهران در دهه گذشته طرح هایی را در این خیابان ها به مرحله اجرا در آورد که بر اساس آن، این خیابان ها به پیاده راه تبدیل شدند. گرچه تبدیل شدن خیابان هایی که تا پیش از آن محل تردد خودرو ها و آوردن مسافران بود موجب ناخرسندی برخی از ذی نفعان کاربری های تجاری این خیابان ها شده است؛ اما برخی دیگر از شهروندان امروزه از این فضاهای شهری برای گذران اوقات فراغت خود استفاده می-کنند و حتی از نظر حیات شبانه نیز این فضاها رونق نسبتا خوبی دارند و در مجموع شواهد حاکی از وجود درجات بالایی از حس تعلق مکانی در این فضاهای شهری نسبت به سابق است.
نکته جالب در اینجاست که این فضاها از نظر کاربری های ثابت محاط کننده معبر هیچ تغییری نسبت به گذشته نداشته اند. تغییرات اصلی بجر پیاده محور شدن، شامل تزریق فعالیت ها و عملکردهای جدیدی به فضای ایجاد شده میانی این خیابان هاست که می تواند در صورت نقد و تحلیل کارشناسانه، نمونه های موفقی برای بهره گیری از نقاط مثبت این نوع مداخله برنامه¬ریزانه و غیرکالبدی در بافت شهری به حساب بیاید.
2- چه تغییراتی در خیابان های باب همایون و سپهسالار رخ داده است؟
در فرآیند پیاده محور شدن خیابان باب همایون ( که بورس فروش کت و شلوار مردانه نیز به حساب می آید)، بدنه خیابان، بدون هیچ تغییری، همچنان همان کاربری های سابق را حفظ نموده است. گرچه همانطور که ذکر گردید صاحبان مشاغل از کاهش رونق کسب و کار خود نسبت به زمانی که خیابان محل تردد خودروهای مسافربر زیادی بود، راضی نیستند اما همچنان به حیات خود ادامه داده¬اند و به طور موازی شهروندان نیز از وجود فعالیت های غیرثابت موجود در فضای میانی معبر مانند نمایشگاه های محلی خیابانی، رستوران های خیابانی و برنامه های مناسبتی که توسط شهرداری منطقه برگزار می شود، لذت می برند. وجود این نوع فعالیت ها که در فضای بیرونی معبر انجام می پذیرد باعث افزایش حس تعلق مکانی شهروندان و مشارکت بیشتر آنان در انجام امور نیز گردیده است.
همچنین از نگاهی دیگر، برخی از مراجعان به خیابان باب همایون، برخلاف نقش سابق این خیابان که بیشتر برای فعالیت های اجباری مانند عبور از خیابان یا مراجعه به کاربری های پیرامون آن استفاده می شد و فعالیت های موجود به گونه ای نبود که حس تعلق مکان افراد را تقویت نماید، در حال حاضر شهروندان از این فضا برای فعالیت های انتخابی و اجتماعی نیز استفاده می کنند. لذا این رخداد می تواند پتانسیلی برای افزایش تبعی میزان مراجعه کنندگان به کاربری های تجاری خیابان نیز باشد. کمااین که ادامه حیات و عدم ترک واحدهای تجاری مذکور، پس از چندسال گذشت از این تغییر، تاییدی بر این مهم است.
و اما خیابان سپسالار تهران، این خیابان نیز مشابه محور باب همایون بورس تجاری (کیف و کفش زنانه) است و البته در فضای میانی آن نیز رستوران های خیابانی و فعالیت های اجتماعی انجام می گیرد. اما رونق و تداوم آن مانند فضای خیابان باب همایون نیست و عموم مراجعان به فضا نیز بیشتر به فعالیت های اجباری (خرید کردن) می پردازند، گرچه در کنار آن از این فضای پیاده محور تاریخی نیز لذت می برند. مشابه مورد قبل این فضا نیز تغییر کاربری محاطی نداشته است اما به نظر می رسد تزریق کمتر فعالیت ها به محیط از شدت حس تعلق مکانی نسبت به خیابان باب همایون نیز کاسته است.
3-نتیجه و پیشنهاد
لذا از مجموع مباحث مذکور می توان گفت، به نظر می رسد حداقل در مورد دو خیابان باب همایون و سپسالار تهران، آنچه تحولی عظیم در میزان حس تعلق شهروندان حاضر در فضای خیابان باب همایون ایجاد نموده است، ارتباط بسیار ناچیزی به کاربری های جانبی فضای شهری دارد. گرچه در صورتی که کاربری های محاط کننده موجود در بدنه فضا ارتباط بیشتری با شهروندان برقرار می نمودند، احتمال افزایش حس تعلق مکانی نسبت به وضع کنونی نیز وجود می داشت؛ اما نکته ای که در این فرصت به آن پرداخته شده است آن است که لزوماً نیازی به تحولی اساسی در کاربری¬های اراضی جانبی یک فضا برای نیل به حس تعلق مطلوب نیست و اثراتی که فعالیت ها و رخدادهای موجود در درون فضا می توانند بر ارتقای حس تعلق مکانی بگذارند، می توانند کاستی های ناشی از عملکرد کاربری اراضی مذکور را جبران نمایند. این نکته بویژه در مکان هایی که بدلیل محدودیت های مکانی، اعتباری و زمانی امکان مداخلات گسترده را ندارند، بسیار راهگشا خواهد بود.
پیشنهاد می شود این نوع فعالیت ها از نظر اجتماعی مشارکت پذیر و دارای عملکرد فرهنگی، تفریحی و پذیرایی باشند و نیازهای عموم اقشار سنی، جنسی و فرهنگی را پوشش دهند تا بتوانند خلاء ناشی از عملکرد کاربری های اراضی مجاور فضا را جبران نمایند.