آیا ارتقای شرایط آسایش کالبدی میدان امام حسین تهران توانسته است به بهبود حس تعلق مکان بیانجامد؟
1-مقدمه
تعداد زیادی از مطالعات مربوط به حس دلبستگي و تعلق مكان در فضاهای شهری به نقش كالبدی مكان، اشاره دارند و حتی برخی از آنها اهمیت بعد کالبدی را نسبت به بعد معنایی و اجتماعی مکان بالاتر می دانند. اما مجموعه مداخلات انجام گرفته در بسیاری از سطوح شهری به دلیل دارا بودن اهدافی با رویکرد بهبود شرایط کالبدی و نیل به آسایش فیزیکی، از در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی و روانی غافل می مانند. در این میان آنچه به دست می آید آسایش فیزیکی و در عوض عدم ایجاد حس تعلق و دلبستگی مکانی است. این نکته در جایی اهمیت می یابد که همین عدم حس تعلق می¬تواند باعث کاهش سازگاری روانی شهروندان برای ایجاد ادراک از عدم آسایش توسط کوچکترین محرک های محیطی شود. به نظر می¬رسد یکی از مصادیق جالب توجه از اینگونه مداخلات و نتایج تبعی آن میدان امام حسین تهران است.
2- شرح موضوع
این میدان که یکی از میدان های تاریخی تهران(معروف به فوزیه) و دارای یکی از قدیمی ترین سینماهای تهران است، پس از یک اقدام مداخله گرایانه ساختاری با ایجاد زیرگذر سواره و سکویی گسترده که در تشریح طرح آن آورده شده است همراه با شأن اسم این میدان در نظر گرفته شده و به نوعی نمادی از شهرسازی اسلامی است، دگرگون گردید. یکی از اهداف اصلی کالبدی میدان روان سازی ترافیک میدان بود چیزی که بیشتر در مورد فلکه ها و گره های ترافیکی باید در اولویت قرار گیرد. اما میدان امام حسین علیرغم وجود اغتشاش در ترافیک سواره و پیاده، آلودگی های متعدد و فرسودگی های کالبدی قبل از مداخلات مذکور، بستری برای وقوع یک فضای عمومی شهری نیز بود. وجود دست فروشان متعدد در میدان، مغازه های متنوع و جمعیت فعال حاضر در فضا از نقاط قوت میدان محسوب می شد که علیرغم مشکلات مختلف کالبدی به این فضای عمومی شهری جذب می شدند.
اما اقدام مداخله گرایانه ای که در جهت بهبود کالبد و ارتقای هویت مذهبی و اجتماعی فضا در این میدان صورت گرفته است پس از گذشت چندسال و به بهره برداری رسیدن، از رونق و حیات اجتماعی فضا کاسته است. سطح گسترده میدان در طول روز به فضایی برای بازی کودکان محله های مسکونی همسایه میدان، تبدیل شده است. در ایام محرم نیز این میدان با توجه به نام و چشم انداز آیینی درنظر گرفته شده برای برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه استفاده می شود. اما چرا این میدان پس از بهبود شرایط آسایش فیزیکی و صرف زمان و هزینه بسیار نسیت به کالبد فرسوده و با مشکلات متعدد پیشین در جذب مردم موفق نیست؟ درر واقع در حال حاضر تعداد کمتری از مردم این فضای عمومی شهری را برای فعالیت های انتخابی و اجتماعی برمی گزینند.
به نظر می رسد نکته کلیدی در ناموفق بودن میدان جدید نسبت به میدان قدیمی در ایجاد حس تعلق و دلبستگی مکانی است. حذف فعالیت های رایج و خودانگیخته در فضا و چارچوب مدار و محدود نمودن محیط می تواند یکی از دلایل اصلی این رخداد باشد. بعلاوه حذف محصوریت میدان و ایجاد احساس گستردگی بیش از حد و خلاء (و گاهی ترس ناشی از آن) در شهروندان، حس تعلق به میدان را کمرنگ تر نیز می سازد.
3- نتیجه و پیشنهاد
از مجموع مباحث مذکور می توان گفت، به نظر می رسد حداقل در مورد میدان امام حسین تهران، مداخلات کالبدی و صرف هزینه بسیار در جهت ارتقای آسایش فیزیکی و الصاق برچسب آیینی به میدان نتوانسته است موجب جذب بیشتر شهروندان به فضا و ارتقای هویت مذهبی بیشتر میدان شود. در گذشته مردمی که در هوای آلوده و همراه با بوی بد فاضلاب و ازدحام سواره و پیاده به میدان می آمدند و در فعالیت های انتخابی و اجتماعی میدان مشارکت می کردند، بر اساس مذاکرات و مشاهدات به عمل آمده، حالا با وجود هوایی مطبوع تر، کف سازی بهتر و ایمنی بهتر (مانند عدم احتمال تنه خوردن و تصادف و …)، از کوچکترین معضلات میدان مانند محدودیت سایه در فصول گرم و پیاده روی طولانی مدت برای عبور از قطر میدان ، شکایت دارند. در واقع آنچه عبور از قطر میدان را کوتاه تر می نمود عدم توجه به طول مسیر و مشکلات آن به دلیل جذب شدن عابران پیاده در محیط اجتماعی و روانی فضا بود. افراد به دلیل سایر جاذبه های غیرکالبدی محیط، به میدان حس تعلق و دلبستگی بیشتری داشتند و به همین دلیل خود را با مشکلات کالبدی مکان از نظر روانی سازگار می کردند و نهایتاً فضای شهری برایشان دلپذیرتر می گشت. لذا توجه به این نکته ظریف می تواند در سوء گیری مداخلات (بویژه در مورد فضاهای عمومی شهری) و تحقق اهداف آنان در جذب شهروندان، بسیار حیاتی باشد. این امر در مورد میدان امام حسین تهران می تواند در قالب بازنگری طرح و افزودن حس تعلق و دلبستگی مکان از بین رفته در فضا، صورت گیرد.
منابع
• Relph, Edward (2009),A Pragmatic Sense of Place, Environmental & Architectural Phenomenology, Vol.20.3,fall.
• Relph, E(1976), Place and Placelessness, London: Pion Limited.