نشست بررسی برنامه نامزدهای شهرداری تهران روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۹۷ در گالری نظرگاه با حضور سید امیر منصوری، فریبرز رئیس دانا، ناصر براتی، شریف مطوف و رضا خیرالدین برگزار شد.
در این نشست ابتدا سید امیر منصوری برنامههای ارائه شده توسط دو نامزد را مورد بررسی قرار داد و گفت: در برنامههای ارائه شده توسط آقایان”سمیع الله حسینی مکارم”و”محمدعلی افشانی”تمام مسایل مربوط به حوزه شهر معماری و شهرسازی بیان شده، اما راهکاری برای رسیدگی، بهبود یا حل مشکلات توصیه نشده است. وی هر دو برنامه را به لحاظ ماهیت برنامه ای پراشکال و بیشتر رسالهای حاوی برخی مشکلات و بسیار آرمانگرایانه دانست.
فریبرز رئیس دانا با اشاره به روش انتخاب شهردار، سیاستهای این انتخاب را نه فقط برای تعیین شخصی اصلح بلکه در جهت انتخاب فردی تکنوکرات دانست. ایشان با اشاره به دو روش تعیین شهردار یکی توسط مردم و دیگری توسط شورای شهر گفت: اگر شهرداری با رای مستقیم مردم به روی کار آید قدرت و اقتدار بیشتری در بیان و اجرای برنامههایش خواهدداشت در صورتی که اگر توسط نهادی مانند شورای شهر انتخاب شود اهمیت سیاسی او بیشتر ولی اقتدارش کمتر میشود.وی برنامه های اعلام شده را بخشی از آرمانها و آرزوها، بدون رویکردی واقعی عنوان کرد و عدم بررسی مشکلات شهر مانند فقر، آلودگی، ازدحام جمعیت و …، نداشتن راهکاری برای توسعه، اتکا به بخش خصوصی و عدم ارائه برنامه اقتصادی و راه حلی برای تامین منابع مالی را مورد انتقاد قرار داد.
در ادامه اضافه کرد در سطح برنامهریزی، تئوری مشخصی وجود ندارد؛ استراتژیها، راهبردها و اهداف مشخص نیستند؛ طرح توسعه برای آینده و پیش بینی مشکلات احتمالی و چگونی برخورد با آنها مورد ارزیابی قرار نگرفته است. همچنین نقش کمرنگ لایههای پایینی مردم شهر تهران در انتخابات شهری و عدم آگاهی نامزدها با ساختار تقسیم قدرت و تاریخ تحولات اجتماعی شهر تهران را از اشکالات مهم برشمرد.
دکتر ناصر براتی عدم موفقیت در مدیریت شهر تهران را نداشتن رویکرد و سیستمی خاص عنوان کرد و گفت: در سیستم های مدیریتی مدرن مدیریت پاسخگو، شفافیت در عملکردها و اعتقاد به توجه به انتقادات وجود دارد، در صورتیکه در سیستم مدیریت سنتی که در شهرداری تهران در حال اجراست شاهد نقصان این ویژهگی ها هستیم. ایشان شهرداری را موظف به داشتن برنامه ای کارشناسی دانست که شهردار منتخب باید برای برنامه موجود و در راستای تداوم آن، سیاست و تدابیر اجرایی بیاندیشد و شورای شهر بر روند اجرای آن نظارت کند.ایشان برقراری نظام ارزیابی، تقویت مشارکت و بازتولید سیستمهای مدیریتی محلی در گذشته را در نظام مدیریتی امروز موثر دانست و عدم آگاهی از رابطه علت و معلولی مشکلات شهری و ریشه یابی مسائل را از نواقص برنامهها عنوان کرد. همچنین با اشاره به برنامههای ارائه شده، نامزدها را فاقد آگاهی درباره موارد عنوان شده در برنامه ها و ادبیات علمی و حرفه ای در زمینه تخصصی دانست.
در انتها از مردم شهر تهران به عنوان مردمی فاقد حس شهروندی یاد کرد و اضافه نمود: مردم یک شهر باید از ساز و کار قوانین شهری اطلاع داشته باشند و خو د را صاحب حق و جایگاهی در جامعه ببینند تا بتوانند در هنگام رایگیری با آگاهی به ارزیابی و انتخاب بپردازند.
دکتر شریف مطوف در برخورد با مسله بررسی برنامه های نامزدها نگاه کلی تری به موضوع داشت، او مسئله شهرداری را نه مسئله یک شخص بلکه یک سیستم عنوان کرد و گفت: ما معیاری برای انتخاب نداریم پس ابتدا با بررسی عملکرد شهرداران قبلی بهدنبال ویژهگیهای فردی و تخصصی مورد نیاز این سمت و الگوی مناسب باشیم همچنین باید مشخص شود که در انجام کدام برنامهها در چه دوره و با مدیریت چه کسی موفق بودهایم. در ادامه ایشان با انتقاد از نخبه گرایی در سیستم مدیریتی شایسته سالاری را بهترین الگو دانست و تهران را به عنوان وجه سیاسی نماد فرهنگ و تمدن کشور بیان کرد که به سمت جهانی شدن درحال حرکت است و به تبع آن شهردار را فردی قدرتمند با وجههای سیاسی و چهرهای ملی خواند و اضافه نمود ما در شهرداری تهران باید مدیریت جمعی و مشارکتی داشته باشیم.
وی عنوان کرد نقش شهردار، شهرداری و هدف این مجموعه روشن نیست و ما دچار سیاستزدگی و عوامزدگی شدهایم. ایشان تغییر دیدگاه مدیریتی به مشارکت محوری و مدیریت جمعی را کارآمد بیان کرد که در آن شهردار فردی هوشمند و مفید و جزوی از سیستم است تا با راهکارهای خود به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برنامه مشخص شهرداری برسد.
رضا خیرالدین با ضروری دانستن وجود احزاب و ایجاد تشکلها، از قانون تجمیع انتخابات انتقاد کرد و گفت : در ابتدا باید مشخص شود شهر تهران با این مقیاس، مسائلش چیست و چه برنامهای نیاز دارد و مسیر تحقق برنامهها نیز چگونه باید باشد. ایشان مستند نبودن اتفاقات، سوابق و دیدگاههای افراد را از اشکالات ارزیابی دانست وگفت ساز وکار فعلی انتخابات شورای شهر پر ایراد است، زیرا وقتی انتخابات سیاسی میشود لزوم بررسی تخصصی به پایینترین سطح میرسد و نامزدها بدون برنامه مشخصی برای شهر انتخاب میشوند.
در نگاه او اصلاحات لازم برای مدیریت شهری از قانون انتخابات شروع میشود که خروجی آن تاثیرگذار با برنامه های واقعی خواهد بود. در آخر دکتر خیرالدین انتخابات را فرصتی برای مشخص شدن نارضایتی مردم و پیدا شدن مشکلات شهر و جامعه دانست.
در خاتمه جلسه، دکتر منصوری جمع بندی خود از نظرات را چنین بیان کرد: برنامه حکمی است که شورا مشخص میکند و شهردار موظف به مشخص کردن روشهای اجرایی آن برنامه است، در اینجا بیآنکه شورا برنامهای را مشخص کرده باشد، این وظیفه به شهردار محول شده است طبعا در این فضا پیشنهاد دهندگان به سوی حداکثری کردن برنامه که مساوی نابودی برنامه است حرکت میکنند. در حالیکه جامعه حرفهای و مدیریتی با معنی برنامه دادن آشنا نیست، نتیجه تلاش آنها برای برنامه دادن تولید مجموعهای از گزارههای جذاب است. کاندیداهای شهرداری تهران به صورت علمی و حرفه ای به ادبیات تخصصی این مسئولیت واقف نیستند و از لحاظ حسی نیز درک درستی از مسائل و مشکلات ندارند، در نتیجه محصول آنها در قالب برنامه به دایرة المعارفی میماند که همه چیز بدون تعیین وزن و اولویت در آن یافت میشود. در عین حال مرجع تصمیمگیر نیز متوجه این نقص نیست که شورا باید برنامه درستی مطالبه کند و بخواهد مدیریت شهری نسبت به مسائل شهر برنامه ملموسی ارائه دهد.