در میان معماران و متخصصان حوزه شهر تهران، شکایت و نارضایتی از چهره آشفته شهر به امری دائمی و عادت تبدیل شده است. همیشه پس از شنیدن خبر یک ساخت و ساز نابجا یا تخریب یک بافت یا بنای ارزشمند نوک فلش را متوجه انواع وزارتخانهها، شهرداری، مالکان و حتی مداخله سایر متخصصین در حوزه کاری خود میکنیم….. هر کسی به جز خود ما!
در حالی که در فرایند شکلگیری هر تصمیم اشتباه و هر اقدام نابجایی در شهر، از تعریف مساله تا انتخاب تیم مجری و ارائه پاسخ و نظارت بر اجرای آن، جا به جا میتوان از معمارانی سراغ گرفت که با علم به اشکالات، در استفاده از تمام سهم و توان خود در تغییر این روند فروگذار بودهاند و با باورهای قدیمی و نادرست، چشم خود را بر فرصتها بستهاند که: “تلاش بیفایده است!” … “جریان موجود قویتر از ماست” … “این یک تغییر تاثیری در کلیت امر ندارد” … “من در این مبارزه تنهام!”….
اینگونه برخورد با قضایا نشان از یک روحیه انفعالی دارد که البته فقط محدود به معماران نبوده و در جامعه ما سابقهای طولانی دارد: شِکوهای که فراموش میشود؛ بدون پافشاری و پیگیری قانونی و مجازات مقصر و جلوگیری از تکرار آن. اما به نظر میرسد که مواجهه آسان با سایر فرهنگها به مدد ابزارها و فناوریهای روز باعث تغییری در دریافت ما از نیروی فشار افکار عمومی شده که جای امیداوری است. هر روز به بهانهای در شبکههای اجتماعی- دسترسپذیرتر از رسانهها و سایتها- دعوتی از مردم به پیگیری یک حق عمومی دست به دست میشود. در حوزه شهر و معماری نیز حساسیت نسبت به مسایل حرفه واکنشهایی را برانگیخته و از اتصال حلقههای منفصل اهرمی موثر ساخته است. شاهد این مدعا نیز دو نمونه از اعتراضاتی است که طی سال جاری به ثمر نشست :
1.خطر سایه افکندن یک مجتمع تجاری 18طبقه بر کاخ قاجاری عشرتآباد، با رسانهای کردن اعتراضات اهالی فن برطرف شد و فشار افکار عمومی شهردار را وادار به مذاکره با کارفرما (سپاه) و اخذ موافقت برای کوتاه شدن بنا کرد1.
2.تازهترین نمونه این اثرگذاری، جلوگیری از بازسازی نمای بانک ملی شعبه دانشگاه با کامپوزیت است. در سالهای اخیر در سایه فقدان قوانین کنترلی جدارهها و سکوت جامعه حرفهای، نیاز مالک به دیده شدن و تغییر چهره باعث از دست رفتن بخشی از زیباییهای منظر و میراث شهر شد. خوشبختانه در این مورد واکنش به موقع یک مدرس دانشگاه و هوشمندی در استفاده از نقش دانشگاه و قدرت رسانه باعث تجدیدنظر مالک و توقف کار شد. تکمیل این اعتراض تا معرفی و پیشنهاد راهحل صحیح به مالک ادامه دارد.
از این دو تجربه و جریان موجود میتوان چنین نتیجه گرفت که :
1. در تمام دنیا جهتگیری هرم انسانی هر جامعه را قشر فرهیخته و نخبگان در راس آن هرم تعیین میکنند. غفلت دانشگاهیان و قشر تحصیلکرده از نقش رهبری خود باعث تشدید روحیه بیتفاوتی در عموم مردم میشود و بالعکس پایداری آنان در این رسالت، باعث تربیت صحیح نسلهای بعدی این حرفه و روشن ماندن چراغ راه میشود.
2. اگر مدد گرفتن از خبرگزاریها، روزنامهها و سایتهای اینترنتی، در انتشار یک نقد و خبر برای همه راهی هموار و میسر نبود، اکنون شبکههای اجتماعی سادهترین روشها برای قبول مسؤولیت و نقشآفرینی در جامعه را (در اینجا جامعه حرفهای) به ما پیشکش کرده است.
3. در اقدامات اشتباه مالکان حوزه عمومی و دولتی، مدیران و مسولان همیشه مغرض و بیاعتنا نیستند. گاهی هم بدون اطلاع و مشاور هستند. در این مورد اخیر، طی پیگیریهای گروه دعوتکننده به تجمع مقابل بنا و امضای طومار، مشخص شده که بیاطلاعی مدیران ارشد و میانی بانک از اهمیت بنا یا عدم هماهنگی آنها با یکدیگر در اتخاذ این تصمیم نادرست سهم بسیاری داشته است. اینجاست که معماران میتوانند در فرایند تصمیمسازی تاثیرگذار باشند.
4. در صورت اخذ تصمیم نابجا با وجود ارائه مشاور صحیح، در گام بعدی استفاده از فشار افکار عمومی کارساز خواهد بود. چراکه بسیاری از مدیران و مسئولان قادر به مقاومت و پافشاری بر مواضع خود به قیمت تخریب وجهه و مقابله با مردم نیستند.
5. با پیوند معماران با یکدیگر و حساس کردن عامه مردم به رویدادهای شهر، هزینه فردی اعتراضات نیز کمتر میشود. چراکه حتی اگر جریان مغرضی قصد مقابله با فعالان و مبتکرین کمپینها را داشته باشد، مساله او یک یا چند نفر نخواهد بود.
6. واکنش جامعه حرفهای و دست به دست شدن اخبار و نقدها در رسانهها باعث ارتقای سلیقه و دانش عمومی شهروندان از شاخصههای یک شهر و معماری مطلوب خواهد شد و آگاهی از حق داشتن فضای زندگی باکیفیت، به تدریج ساخت و سازهای خرد را نیز از دست سازندگان نابلد خارج خواهد کرد و روزی خواهد رسید که مردم پیش از متخصصان به یک تصمیم نادرست در شهر واکنش نشان دهند.
7. و در آخر شاید اگر مدتها پیش به نقش فردی خود در توان و انسجام جامعه حرفهای باور داشتیم، بسیاری از خساراتی که این شهر تاکنون متحمل شده، رخ نمیداد.
اکنون با در نظر داشتن مانده میراثی که از تاریخ و هویت تهران باقی مانده، وقت آن است تا برای تغییر انفعال تاریخی که بدان دچار شدهایم، همه معماران و طراحان شهری به عنوان اعضای مرتبطترین جامعه تخصصی به حوزه شهر، به نقش خود در هدایت رویدادهای معماری و شهری ایمان آورده و پیش از متهم کردن متولیان امر، مسئولیت خود را در ماحصل حضور یا غیاب خود در اتخاذ تصمیمات مربوط به شهر پذیرا باشند.
1. خبرگزاری ایسنا، مورخ 4/6/94
مونا مسعود لواسانی، کارشناس ارشد معماری منظر دانشگاه تهران، m.lavasany@gmail.com
چهار تا مطلب غیر کلیشه ای بنویسید.
این سبک نوشتار 1 2 3 4 خواننده را یاد کتاب علوم و جغرافی دبستان می اندازد