دومين نشست تخصصي لابراتوار دکتري نظر با محوريت پايداري اکولوژيک و مسکن در تريخ 6/3/1396 در گالري نظرگاه برگزار شد. در اين پنل که با حضور آقاي مهندس مهدي شيباني، آقاي دکتر سيد امير منصوري و آقاي دکتر ناصر براتي برگزار شد، در ابتدا مقالهاي توسط خانم دکتر مژگان خاکپور با عنوان عوامل موثر بر چينش محوطه مسکن روستايي گيلان ارائه و سپس مقالهاي مستخرج از رساله دکتري معماري خانم مهندس زهرا پورسليمان با موضوع تاثيرات فاکتورهاي فرهنگي-اجتماعي بر پايداري اکولوژيک ارائه شد. در انتها اعضاي پنل و حاضرين در جلسه به نقد و طرح سوالاتي در زمينه موضوعات مطروحه پرداختند. خلاصه مباحث ارائه شده در مقاله اول شامل مباحث ذيل است:
در نقاط مختلف استان گيلان، چينش فضاها و عناصر خدماتي مسکن روستايي، با تنوع زياد و فاقد انتظام جلوه مينمايد اين سوال که آيا نظمي ويژه بر قرارگيري عناصر محوطه مسکوني در اين مناطق حاکم ميباشد، موضوعي است که در اين مقاله به آن پرداخته شد. حاصل مطالعات بيان ميدارد که محوطه مسکوني روستايي در استان گيلان، تحت تاثير عواملي از جمله شرايط طبيعي(جغرافيا و اقليم)، شرايط اقتصادي(نحوه معيشت و فعاليتهاي اقتصادي) و شرايط اجتماعي-فرهنگي است. هرچند که در نگاهي سطحي، به نظر ميرسد چينش عناصر محوطههاي مسکوني روستايي غالبا تحت تاثير شرايط اقليمي است، اما بررسيها نشان ميدهد که ضوابط اين چيدمان بيشتر متاثر از شرايط اجتماعي-فرهنگي بوده و فعاليتهاي معيشتي به خصوص کنشهاي توليد اقتصادي توسط زنان گيلان، از مهمترين عوامل موثر است.
و خلاصه سمينار دوم ارائه شده در پنل به شرح زير ميباشد:
در دوره معاصر ريختشناسي بافت و مسکن شهري در ايران جهتگيري غيربومگرايانه داشته و همين امر موجب دورشدن شهرها از عوامل اکولوژيک و همسان گشتن شکل شهرها عليرغم زمينههاي متنوع فرهنگي، اجتماعي، محيطي، اقليمي و جغرافيايي شده است. از آنجا که اغلب شهرهاي کشور از جمله شهرهاي سواحل جنوبي درياي خزر در رده شهرهاي در حال توسعه هستند، دليل بروز پديده فوقالذکر تغييرات حاصل از رشد جمعيت و افزايش مهاجرت به شهرها پس از جنگ تحميلي و تغيير سبک زندگي و تحولات بين نسلي در چند دهه اخير و تحت تاثير مدرنيسم بوده؛ اين امر موجب توسعه ناموزون و غفلت از اصول پايداري در توسعه شهرها شده است. توسعهاي پايدار است که دربرگيرنده تعاملات انسان و محيط اکولوژيک در ابعاد فرهنگي-اجتماعي و اقتصادي-معيشتي جوامع باشد.
در اين ميان توسعه فرهنگي-اجتماعي از بعد کيفي و توسعه اقتصادي-معيشتي از بعد کمي بر ويژگيهاي محيط اکولوژيک شهرها اثرگذار هستند. فرهنگ به عنوان عامل زمينهاي در مسکن سنتي به وجود آورنده روابط ميان انسان و محيط اکولوژيک بوده و در مسکن معاصر محرکهاي فرهنگي و اجتماعي موجب مخدوش شدن برخي ويژگيهاي زيستي در مسکن شهرها شدهاند. لذا نياز به تعريف دقيقي از ماهيت ابعاد فرهنگي- اجتماعي و تاثيرات اقتصادي-معيشتي در مسکن جهت قرارگيري در مسير توسعه پايدار در مجموعههاي مسکوني کشور است.