نشست تخصصی نمایشگاه نقاشی استاد فقید دکتر علیرضا نوروزیطلب با عنوان “منظر خیال” همزمان با سالگرد درگذشت ایشان و با حضور شهره جوادی عضو هیات علمی دانشگاه تهران، محبوبه پهلوان پژوهشگر هنر و نقاش، بامداد رضویان نقاش و مدرس پردیس هنرهای زیبا و دانشگاه الزهرا و سیدامیر منصوری عضو هیات علمی دانشگاه تهران در تاریخ 28 مرداد 1397 در گالری نظرگاه برگزار شد.
در این جلسه ابتدا محبوبه پهلوان – از دانشجویان استاد نوروزیطلب – با اشاره به اینکه عقاید و نظرات ایشان برای دانشجویان کارشناسی بسیار سخت بود اظهار داشت: دریافت و ادراک ایشان از اثر هنری به عنوان امر متعالی در قالب محسوس اثر هنری و بیان حقیقت و زیبایی و جملات پیچیده و محدودکردن اثر به قالبهای فرمی برای دانشجویان کمی سنگین بود و ما دانشجویان ایشان همیشه یک جدال پایانناپذیر در خصوص فرم و اصالت محتوا و بیان احساس در هنر با ایشان داشتیم.
وی ادامه داد: من امروز متوجه میشوم که نوروزیطلب حرفی برخلاف تفکرات ما نمیزد و بیان اصالت فرم در اثر هنری، مفهوم کنشگری هنرمند، اصالت اثر به عمل هنرمند در حین اجرای اثر، اصالت تکنیک مقدم بر فن با عنوان چیزی لازم اما نه کافی در خلق اثر هنری، همه مسائلی است که ما به عنوان نقاش انجام میدهیم و به آن ایمان داریم اما وقتی در قالب زبان و کلمات فلسفی میآید تشریح نقاشی را دشوار میکند.
این پژوهشگر هنر افزود: من تحلیلی در مورد برخی آثار استاد انجام دادم که اسم آن را” مفهوم استعلایی و وحدت در صورت آثار علیرضا نوروزی طلب” گذاشتم و سعی کردم این تحلیل براساس آنچه از نوروزی طلب آموختم را نشان دهم تا ادای دینی به ایشان باشد.
پهلوان با اشاره به آثار نوروزی طلب در نمایشگاه منظر خیال بیان کرد: این آثار به لحاظ سبک و فرم دارای 4 رویکرد اصلی است. اول منظرهپردازیهای طبیعتگرا، دوم منظرهپردازیهای خیالی و تغزلی و سوم منظرهپردازیهای خیالی تغزلی همراه با پیکرههایی در فضای طبیعی و چهارم پیکرنگاریهای رمانتیک که تحلیل من از منظرهپردازیها و رنگگذاریهای رمانتیک او ترکیبهای رنگ محوری هستند که نزدیک به سنت منظرهپردازی کارهای پتگر و شاگردان کمالالملک است. نگاه کنکاشگرانه نور و رنگ در این ترکیببندیها تسلط بیشتری دارند، ترکیبی که در این آثار وجود دارد ترکیبی متوازن و استوار است. شیوه رنگگذاری نقطهای وسواسگونه و با نظم ترکیببندی گاهی شبیه شیوههای رنگگذاری سورای امپرسیونیستی است که کاملاً به قوانین علمی در اثر نقاشی ایمان داشت و در مورد اصول ریاضی ترکیب بندی فرمی ما را یاد نقاشان رنسانس میاندازد.
پلان بندی مشخص در آثار
پهلوان ادامه داد: ترکیب قطری و شکسته خطوط محوری منظره پردازیها با خطوط مورب جوی که در بیشتر ترکیببندیهای منظرهپردازی نوروزیطلب وجود دارد، تضادی از شاعرانگی طبیعت، درختان و بوتهها با ستیغ کوهها برای ما به نمایش میگذارند. در بیشتر منظره پردازیها، با پلانبندی مخاطب را از صفحه اول تصویر به پلانهای بعدی هدایت میکند. بازنمایی گونهای امید در تصاویر کوههایی که در انتهای تصویر قرار داده شده با رنگهای روشن و با تاکید نوری، تصویر را برای ما به گونهای دیگر نمایش میدهد که با واقعیت طبیعت متفاوت است. پرداخت رنگی درخشان در پلان آخر کمی با سنت منظره پردازی و پرسپکتیو جوی که ما در نقاشی میشناسیم متفاوت است.
ورود همیشگی نور از سمت چپ تصویر
این پژوهشگر هنر اضافه کرد: بیشتر نقاشیهای طبیعتپردازی ایشان به منظرهپردازیهای رمانتیک نزدیک است و تاکید مضاعف بر جلوههایی که در بیشتر مواقع از گوشه سمت چپ تصویر وارد شده کمی معناگرا و تأمل برانگیز است. اغلب نورها از سمت چپ تصویر وارد شدهاند و همیشه انگار تابلوها در بعداز ظهر تصویر شدهاند که به نظر من این یک نگاه دینی است.
منظرهپردازیهای خیالی و تغزلی
وی تصریح کرد: در منظره پردازیهای خیالی و تغزلی ایشان، تسلط صورت ترکیببندی رنگی و ترکیببندی فرمی و فنون رنگپردازی خیلی به شیوه نگارگری نزدیک است. نوروزیطلب نمایاندن ارزشمندی تکنیک هنرمند در تعریف اثر هنری را لازمه ایجاد ترکیب نقاشانه میدانست. ایشان به دو عنصر در بیان نقاشانه تاکید داشت، یکی فن و دیگری تکنیک، البته فن را متفاوت از تکنیک تعریف میکرد، فن از نظر ایشان مهارت تجربی است که قابل آموزش بوده اما تکنیک به معنای حرکت استعلایی فن به سوی یافتن جوهره هنری است. نوروزی طلب وقتی حرف از تکنیک میزد فن را لازم اما نه کافی برای اثر هنری و تکنیک را شرط بوجود آمدن اثر هنری میدانست.
طبیعتپردازی جزئی جدا نشدنی از آثار نقاشی
در ادامه این نشست بامداد رضویان، نقاش و مدرس پردیس هنرهای زیبا، با اشاره به اینکه نوروزی طلب تجلی زیبایی، امر متعالی و حقیقت را در طبیعت میدید گفت: عموم آثار ایشان به طبیعتپردازی اختصاص یافته است. سنت آموزشی هنرهای زیبا از گذشته تا امروز بر سرفصل طبیعتپردازی اتکا داشته و هدف از طبیعتپردازی شناخت و آگاهی به معنای طبیعت است که درک معنوی و فضا را برای ما آشکار میکند.
وی ادامه داد: آثار ایشان از واقعگرایی تا رمانتیسیسم در نوسان است. در جاهایی ایشان کاملاً به رنگهای خاکستری و بافتها وفادار هستند و در جایی کاملاً ذهنیات متجلی شده است. دوستی ایشان با برادران پتگر، موجب شده بود که نگارگری ایرانی را با فضای واقعگرایانه به شکلی تلفیق کند و در آثار خود از مکتب کمال الملک تا شیوه ایرانی و نگارگری را متجلی ساخته است. در چند اثر موجود در این نمایشگاه، نگارگری و هویت ایرانی را سمبلیک انجام دادهاند و پلی زدند بین دیدگاه واقع گرایی و طبیعت پردازی و نوع خیالی نگاری که هویت ایرانی ما را دارد. این آثار تلفیقی از ذهن معنوی معنا گرای ایشان، نگاه مذهبی و نگاه به طبیعت دارد و در لابلای سخنان الگوهایی مانند هنرمندان رنسانس داشتند.
رضویان در پایان افزود: آثار عملی ایشان زیاد امتداد پیدا نمیکند چراکه به سمت پژوهش رفتند و به همین دلیل است که ما در آثار وی شیوه شخصی را کمتر میبینیم.
وضوح نور در طبیعت
شهره جوادی – عضو هیات علمی دانشگاه تهران – دیگر سخنران این نشست با تاکید بر اینکه نکته جالب آثار استاد نوروزیطلب وضوح نور در طبیعت است اظهار داشت: اینکه نور را به این شدت و نورهای خاصی را در جاهای خاصی بگذارند در تمام آثار استاد بدون استثنا وجود دارد و این کار عمدی است. این نور همان نور خداست که ایشان به آن اعتقاد داشته و همان نور حقیقت است.
وی ادامه داد: ایشان به زیبایی و حقیقت نیز اعتقاد داشتند که از نگاه فلاسفه، زیبایی همان حقیقت و حقیقت همان زیبایی و به نمایش درآوردن حقیقت درقالب زیبایی در نقاشی محسوس است. نوروزیطلب به اینکه نقاشی با تصویرسازی متفاوت است اصرار داشت، چنانکه در دهه 70 -80 تصویرسازی و نقاشی باهم مخلوط شد و ایشان مخالف این موضع بود.
جوادی تصریح کرد: تابلوی آدم و حوای او از هنر مینیاتور و هنر غربی کلاسیک الهام میگیرد اما یک اثر کاملاً ایرانی است. ایشان از آثار دیگر الهام میگرفت و کار ویژهای انجام میداد و این قابل ستایش است. معتقد بود که نقاشی فرمول دارد برخلاف آنچه در دهه 40 و 50 تبلیغ میکردند که نقاشی احساسی و الهامی است و هنر مدرن در ایران در و پیکری ندارد و نوروزی با اینها میجنگید. آثار ایشان بطور کلی کاملاً ایرانی با هدف به نمایشکشیدن حقیقت و زیبایی بوده یعنی آنچه هدف نقاشی است.
نوروزی طلب نگاهی آیهنگر به طبیعت داشت
سیدامیر منصوری – استاد منظر – در ادامه این جلسه و به عنوان آخرین سخنران با بیان اینکه میخواهد از زاویهای دیگر به آثار نوروزیطلب بپردازد گفت: من نقاش نیستم اما در کارهای مرتبط به منظر از نقاشی استفاده میکنیم و نقاشی برای متخصصین منظر جایگاه ویژهای دارد تا حدی که اصولاً تصور میشود که پیدایش این رشته مربوط به زمانی است که انسان طبیعت را دید. البته غربیها براساس سرگذشت خود منظر را تفسیر میکنند. منظر در غرب همچون طبیعت، کشف مدرنیته است و پیش از آن طبیعت و منظر را نمیشناختند و از این جهت ادعا میکنند منظر همان طبیعت است و طبیعت بارزترین منبع الهام است. اما در ایران منابع الهام دیگری هم برای رشته منظر مفروض است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: طبیعت دو جنبه دارد؛ یک، طبیعتی که محیط زیست است و حفظ آن در ارجحیت قرار دارد. تصور میشود طبیعت محل زندگی انسان است که باید تولید اکسیژن و آرامش کند و تلاش انسان برای نگهداری از طبیعت بیشتر معطوف به بهرههای حیاتی است. یعنی حیات جسمی خود را وابسته به طبیعت میداند و از این رو بدنبال حفظ آن است. گفتمان محیط زیست هم از این جهت مورد اهمیت است. اما به موازات طبیعت مادی ما یک طبیعت دیگر هم داریم که رسالت انسان این نیست که دنبال وجه مادی طبیعت باشد بلکه باید با آن هم آغوش شویم و در آن غوطهور و با آن منطبق شویم.
انسان باید در طبیعت غوطهور شود
وی با اشاره به شعری از سهراب وجه دیگری از طبیعت را توصیف و اظهار کرد: سهراب در شعر خود میگوید زیر بیدی بودم برگی از شاخه بالای سرم چیدم و گفتم آیتی بیشتر از این میخواهی، میشنیدم زیر لب میگفتند … و این فلسفه شناور بودن است. یا میگوید من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد گفته باشد/ سر گلدسته سرو/ پی قد قامت موج / پی قد قامت الاحرام علف میخوانم… در اینجا نگاهی که به طبیعت میکند میگوید کار ما شناسایی راز گل سرخ نیست که بدانیم چه مولکول معطری در گل وجود دارد تا از آن عطر بسازیم زیرا این ما را به آن کمال و گمگشتهای که دنبالش هستیم نمیرساند بلکه اگر توانستیم با آن یکی شویم، آن زمان طبیعت را آیه میبینیم. سهراب از کسانی است که نگاهی زیبا و قرآنی به طبیعت دارد. شاید تنها شاعری است که واژه آیه را برای اجزای طبیعت به کار برده است. آیه خود وجود است و با نماد که اشاره به ماهیت دارد متفاوت است. آیه نمیگوید اینها نمادهای خدا هستند، بلکه میگوید خود خدا هستند. آیه در حقیقت تنزل یافته حقیقت یا وجود است. این طبیعی است که شرقیها میشناختند و غربیها هم کم کم دارند با آن آشنا میشوند.
هنری که بخواهد وامدار مضمون باشد، هنر نیست
منصوری اضافه کرد: طبیعت فقط محیط زیست نیست و درخت ماشین تولید اکسیژن نیست. درخت برای ما یک دوست است و از طریق آن به حقایقی دست مییابیم. مرحوم نوروزی که بر اصالت فرم تاکید میکرد، معتقد بود هنری که بخواهد وامدار مضمون باشد، هنر نیست و هنر باید بیانگر مضمونش باشد و مضمون یک آیه برای هنر است. ما نمیتوانیم بین فرم و محتوا جدایی قائل شویم چراکه وجود است و وجود تفاوتی بین صورت و محتوا ندارد و نگاه ایشان به طبیعت اینگونه بود.
وی در توضیح کاراکتر چند وجهی نوروزیطلب گفت: ایشان یک ذهن عقلانی پیچیده داشت که معاشرت با او را سخت میکرد، چراکه برای همه چیز قاعده میخواست و اهل مسامحه نبود و یک ذهن عارفمسلک داشت و این حاکی از نگاه عرفانی او دارد. نقاش و هنرمند بود گرچه ترجیح میداد بیشتر از نقاشی به تئوری هنر بپردازد و نقاشیهای ایشان دلی و پنهانی بود و یک عالم هنری داشت.
هنرمندانی چون نورزیطلب باید راوی نگاه عمیق به طبیعت باشند
این استاد دانشگاه افزود: افرادی مثل نوروزی میتوانند برای ما راوی باشند و باید ما را متوجه کنند که کجا را ببینیم؛ همانطور که سهراب در شعرش وقتی میگوید قد قامت موج یک تعبیر فیزیکی نیست بلکه عارفانه است. این نگاهها نادر است و باید یک مترجم باشد به ما بگوید. برای من نگاه آیهنگر نوروزی طلب به طبیعت اهمیت دارد و ما محتاج به این هستیم که بینهایت آدم به طبیعت نظر کند و کشفیاتشان را برای ما نقل کنند و ما کمکم یاد بگیریم در طبیعت آیهها را پیدا کنیم. با نگاه به تابلوهای ایشان چند نکته به نظرم رسید که نوروزی در طبیعت دیده است، یک اینکه انتخابهای ایشان از طبیعت که نمیتوانیم قاعدهای برای آن پیدا کنیم و به نوعی میگوید که همه جای طبیعت زیباست. نه درختان عظیمی کشیده، نه آبشارها و صخرههای پیچیدهای و به نوعی گفته همه جای طبیعت زیباست. همانطور که سهراب میگوید گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد و تفاوتها در طبیعت از جایی نشات میگیرد که نگاه ما به طبیعت یک نگاه مادی و علمی میشود. دو اینکه در تابلوهای ایشان علی رغم اینکه علاقه به کلاسیکهای رنسانس وجود دارد اما از آنها تقلید نکرده است و در نهایت اینکه در آثار خود از غم غروب صحبت میکند. اغلب در آثار ایشان نور از چپ ورود کرده و یک حال خاصی دارد و نوعی طلوع در این غروب است که در دین ما اوقات نماز را تعیین میکند و حالات ویژهای در کشف حقیقت هستی در انسان تولید میکند. نوروزی در میان حالات روز، عاشق غروب بوده است.
منصوری ادامه داد: کسی که غروب را میپسندد رنگهای مطلوبش بنفش و نارنجی است و این دو رنگ به رنگهای دیگر در اثر سایه میاندازد و مجموع این دو، یک حس تاریکی و تنهایی تولید میکند و در طبیعت انسان و حیوان نمیکشد و طبیعت را بیشتر سبز میبیند که زیر نور غروب به رنگهای دیگری درآمده است و یک طبیعت تنهاست.
وی در پایان اظهار داشت: نوروزیطلب از استفاده از نمادها پرهیز کرده و به سراغ عناصر عادی طبیعت رفته است. نور بر مکان خاصی نمیتابد و حتی به علفها میتابد و طبیعت را یک امر عادی نمادین ندیده است.