در گذشتهای نهچندان دور، مکه شهر کوچکی بود که زائران اندکی قادر به نشستن در مجاورت کعبه و نظاره بیابانها و کوههای اطراف آن (مکانی که روزی پیامبر عظیم الشان اسلام در آنجا نبوت یافتند و در همانجا تردد میکردند) بودند. امروزه بازار و خانههای قدیمی از بین رفتهاند؛ برجها و هتلهای مجلل در اطراف مسجدالحرام و خانه کعبه بر پا شدهاند و دیگر، خانه خدا در قیاس با این ساختمانها به چشم نمیآید. تپههای سنگی از بین رفتهاند و جای آن با جرثقیلهایی که در حال برپایی طبقات برجها یکی پس از دیگری هستند، پر شده است.
نسل پیشین ساکنان مکه دیگر قادر به شناسایی این شهر نیستند. حجاجی که هرساله برای برگزاری مناسک حج به این سرزمین میآیند با شهرهایی مواجه میشوند که بزرگترین تحولات ساختاری خود در طول تاریخ را سپری میکنند. تا چند دهه پیش، مکه و مدینه شهرهایی بودند که بافت آنها از محلات چند صد ساله و با ساختوساز کم تشکیل شده بود و در همان سالها، پروژههای ساختوساز بهصورت تدریجی و به نرمی در حال پیشرفت بودند؛ اما از حوالی سالهای 2004 میلادی به اینسو، امپراتوری وهابیان و آل سعود شروع به آغاز ابر پروژههایی کردند که اگرچه بهنوعی ناقص به نظر میرسیدند، اما چهره مکه را بهکل تغییر دادند. محلات قدیمی بهمنظور احداث برجها و هتلها تخریب شدند و پاکسازی بافت تا مرز مسجدالحرام ادامه یافت. محوطههای تاریخی ارزشمند مسلمین، یکی پس از دیگری تخریب شدند. سپس در مجاورت کعبه سومین برج بلند جهان به همراه یک ساعت غولپیکر که در شب نیز با چراغهایی خود را نشان میدهد، احداث شد.
سامی انجاوی در معمار برجسته عربستان، این شرایط را اینگونه توصیف میکند: اینجا مکه نیست، اینجا منهتن است و این برج و نورپردازی آن شبیه به لاسوگاس است. تاریخ حقیقی مکه و مدینه در حال از بین رفتن با دینامیت و بولدوزر است. آیا میتوان این را تحول نامید؟ منتقدین دیگر نیز بر این باورند که این اقدامات روح این مکان مقدس را از بین برده است؛ پیامی که این مناسک در طول 1400 سال به همراه داشته است، برابری غنی و فقیر در طول اجرای این مراسم و چرخیدن به دور خانه خداست؛ اما آیا امروز نیز این روح مکان قابلشناسایی است. شهر مکه مورداحترام صدها میلیون نفر از مسلمین سراسر جهان است. آنها نمازشان را رو بهسوی خانه خدا میخوانند. مسجدالحرام یکی از معدود نقاط روی زمین است که در آن تمامی مسلمین از هر فرقه و مذهب در کنار هم جمع میشوند. نظارت بر مراسم حج بهمنزله اعتبار نظام سلطنتی عربستان است.
طی ده سال گذشته مقدسترین مکان در نزد مسلمانان جهان دستخوش تغییرات عظیمی شده است که مسلمانان از سراسر جهان نظرات مختلفی در خصوص این تغییرات دارند. شهری بیابانی و شنزاری که برای پذیرش خیل عظیم زائرانی که هرساله برای مناسک پرشکوه حج به این شهر سفر میکنند، ظاهر خود را کاملاً تغییر داده و مرکز مقدس آن یعنی خانه کعبه با ساختمانها و آسمانخراشهای عظیم و پر زرقوبرق، مراکز خرید و اقامتگاهها احاطه شده است. مکه بهعنوان چشمانداز سلطنت آل سعود، با هزینه درآمدهای نفتی بیحساب این خاندان به کلانشهری از فولاد و بتن بدل شده است.
بااینحال خیل عظیمی از شهروندان شهر مقدس مکه از پایمال شدن میراث فرهنگی خود بهواسطه شیدایی و جذب مدیران و مسئولان این شهرها در زرقوبرق معماری غربی متأثرند و هر روز از تغییرات بیمحتوای این شهرها بیشازپیش متأثر و سردرگمتر میشوند. مقاومت در برابر این تغییرات بهواسطه حمایت شدید روحانیون تندرو در این منطقه چندان ممکن نیست و بعضاً مشاهده میشود که این میراث از سوی چنین روحانیونی بهشدت نقد شده و لزوم تغییر به فضای بیهویت کنونی در لوای شهری مدرن از سوی آنها گوشزد میشود. مکه شهری بود که زمانی در آن، رسول اکرم بر برابری تمامی شهروندان پافشاری میکرد ولی امروز به زمین بازی ثروتمندان بدل شده است و بنا به گفته شماری از اندیشمندان مسلمان، سرمایهداری عریان به غصب و تحریف ماهیت معنوی و دلیل وجودی این مکان دست زده است.
چشمانداز کنونی این شهرها، تغییراتی است که بهمنظور تقویت جایگاه خاندان آل سعود صورت میگیرد. دو ابزار قدرت نیز به این چشمانداز کمک میکند که یکی نظام سرمایهداری بر مبنای دلارهای نفتی است؛ برنامه ریزان شهر مکه با تمرکز روی زائران ثروتمند و از طریق ساخت هتلهای پنج ستاره که از مرمریت و به شکلی مجلل در حاشیه کعبه ساخته شدهاند، به تقویت این جریان میاندیشند. زائران در همان نزدیکی میتوانند از فروشگاههای بینالمللی خرید کنند. ابزار دیگر، وهابیت است که با نگاه سختگیرانه و تفسیر خشن خود از اسلام، به دکترین حاکمان آل سعود بدل شدهاند. روحانیون وهابیت نیز سفتوسخت پشت سر حکام آل سعود ایستادهاند و حکام نیز مجالس وعظ و خطابه خانه خدا را به انحصار روحانیون وهابی درآورده است.
متأسفانه اندیشمندان کمی حاضرند که ترس خود از آینده این شهر را بروز دهند، چراکه خطرات ناشی از انتقاد از سیاست و سیستم استبدادی حاکم گریبان آنها را خواهد گرفت. در حقیقت بهاستثنای کشورهایی نظیر ایران و ترکیه، سایر کشورها بهواسطه ملاحظات دیپلماتیک و ترس از عدم ارائه ویزا برای زائران این کشورها در صورت انتقاد از سیاستهای این کشور، حاضر به انتقاد از شرایط پیشآمده نیستند. باستان شناسان غربی نیز به دلیل ترس از ایجاد محدودیت از سوی حاکمیت نسبت به دسترسی آنها به سایتهای باستانشناسی این کشور، از هرگونه انتقاد نسبت به شرایط پیشآمده امتناع میکنند؛ اما شماری از مورخان و باستان شناسان برجسته کشور عربستان بر این باور هستند که فرصت حفظ سایتهای باستانشناسی باقیمانده در این کشور بهسرعت در حال از دست رفتن است.اینگونه توسعه به بهانه رفاه زائرین وبه کام ثروتمندان با روح اسلام واقعی در تضادی جدی است.